مرکب است از قط عربی به معنی بریدن یا بر پهنا بریدن، و کردن فارسی. (آنندراج) : جای ناخن تیغسر میزد ز انگشتان ما چون قلم در وصف مژگان تو میکردیم قط. ابوالبرکات منیر (از آنندراج)
مرکب است از قط عربی به معنی بریدن یا بر پهنا بریدن، و کردن فارسی. (آنندراج) : جای ناخن تیغسر میزد ز انگشتان ما چون قلم در وصف مژگان تو میکردیم قط. ابوالبرکات منیر (از آنندراج)
پس زدن، پس راندن، پس دادن ریستن، وازدن راندن پس زدن:) دشمن را دفع کرد، (دور کردن، مخالفت کردن منع کردن (دفع)، بیرون کردن (فضولات) :) هر چه خورده بود دفع کرد (، موجب دفع برطرف کننده:) ای باد از آن باده نسیمی بمن آور کان بوی شفا بخش بود دفع خمارم (حافظ)
پس زدن، پس راندن، پس دادن ریستن، وازدن راندن پس زدن:) دشمن را دفع کرد، (دور کردن، مخالفت کردن منع کردن (دفع)، بیرون کردن (فضولات) :) هر چه خورده بود دفع کرد (، موجب دفع برطرف کننده:) ای باد از آن باده نسیمی بمن آور کان بوی شفا بخش بود دفع خمارم (حافظ)